به عشق پاک تو سوگند می خورم آری
که بی تو می گذرد لحظه ها به دشواری
چقدر خسته و بی روح و زرد می گذرند
به پیش چشم من این روزهای تکراری
ببین چگونه زمین گیر گشته ام بی تو
ز بس می وزد از هر طرف گرفتاری
اسیر تیره شب بی پناهی و دردم
بدون تو منم و این کویر بیزار ی
بیا مرا به نسیم تبسمی دریاب
تویی که از گل و عطر بهار سرشاری
تمام باغ دلم پر شکوفه خواهد شد
اگر که سبز نگاهت مرا کند یاری
تو شاه بیت غزلهای ناب من هستی
و صادقانه بگویم قسم به چشمانت
هنوز هم به امید تو زنده ام اری
عشق من ن.پ

نظرات شما عزیزان: