لحظاتی هست که از همیشه بیشتر فکرش را در ذهن داری..
لحظاتی که نه نیاز های مادی ات تامین شده..
نه از سر خوشی فکر کودک سرمازده ی شب را از سر بیرون کرده ای..
آری ، لحظاتی هست که با همه ی دغدغه ها..
کسی دغدغه ات شده که نمی دانی چقدر ولی بسیار مهمتر از همه ی دل مشغولی هایت است..
و کمی ترس به دلت سرازیر می شود..
که ، نکند حسی ست مشابه عشق ، این حس عجیب برای تو که همیشه مراقب قلبت بوده ای...
نظرات شما عزیزان: